نور چشمی استاد
به نام او
زمان امتحانات هست و دوستان مشغول ...
اینجور که از ( on ) بودن دوستان مشخصه سخت مشغول مطالعه هستند!
یکی از مشکل ترین بخش های امتحان بعد از خوندن و تمرینات اون ...
تو روز امتحان این استرس شدیدیه که آدم رو فرامیگیره
(البته بعضی از دوستان که مثل ما پوست کلفت شدن فکر نمی کنم یه همچین حسی به سراغشون بیاد)
راستشو بخواین جدا از این حرف ها داشتم فکر می کردم که چرا این استرسی رو که برای امتحانات پیش و پا افتاده داریم
برای امتحانات اصلی زندگیمون نداریم...
امتحان میاد و میره
ولی ککمون هم نمی گزه
امتحان می شیم و می دونیم که خراب کردیم
ولی انگار نه انگار!!
راستش رو بخوایم اینه که دلمون به این خوشه که استاد آشناست
و ما هم که نور چشمی اون
آخه اون ما رو نماینده این کلاس کرده
...
همه ی اینا درست
ولی بازم می ترسم از اینکه
استاد از شاگردش توقعی دیگه داشته باشه !
...
که حتما همین طوره
خدایا به ما کمک کن تا توی امتحاناتت نمره قبولی بیاریم...
الهی آمین
زیر شمشیر غمت
چهل روز
اربن اربا شدم!