دلم تنگ است ...
سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۵۹ ب.ظ
دلم تنگ است...
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
به من اجازه ی پر زدن داده است
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
به من اجازه ی پر زدن داده است
***
درآن کرانه که همواره یک نفر آنجاست
که در پذیرش مهمان همیشه آماده است
درآن کرانه که همواره یک نفر آنجاست
که در پذیرش مهمان همیشه آماده است
***
در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد
بدون رنگ ز بازار حسن افتاده ست
بدون رنگ ز بازار حسن افتاده ست
***
همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است
شبیه تیشه زدن سخت فرهاد است
همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است
شبیه تیشه زدن سخت فرهاد است
***
سوال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیاد است؟
سوال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیاد است؟
***
دلم که دست خودم نیست این دل غمگین
همان دلی است که جا مانده در گهرشاد است
دلم که دست خودم نیست این دل غمگین
همان دلی است که جا مانده در گهرشاد است
***
بدون فن غزل بی کنایه می گوییم
دلم برای تو تنگ است ،شعر من ساده ست
بدون فن غزل بی کنایه می گوییم
دلم برای تو تنگ است ،شعر من ساده ست
سید حمید ر ضا برقعی
التماس دعا
۹۰/۰۹/۲۲